خانه / فرهنگی / قلم همنورد / “خاطره شناسایی قله تخت سلیمان با زنده یاد رسول “

“خاطره شناسایی قله تخت سلیمان با زنده یاد رسول “


تیرماه ده سال قبل در ۱۳۸۷ بود و ما در آن سال طبق تقویم شش ماهه اول تصمیم داشتیم از جبهه شمال شرقی به بام فلات ایران “دماوند” صعود کنیم و برای آمادگی بهتر در دماوند ، یک برنامه دو روزه برای صعود به قله تخت سلیمان تدوین کرده بودیم . تا آن تاریخ گروه ما تنها یکبار برای صعود به تخت سلیمان اقدام کرده بود که آن هم بدلیل هوای نامساعد از شانه کوه برگشتیم . در نتیجه تا جایی که امکان داشت باید قبل از اجرای اصلی صعود یک شناسایی از قله مرتفع تخت سلیمان انجام میگرفت . این بود که تصمیم گرفتیم برای اجرای برنامه ای ایمن تر و موفق تر ، یک روز زودتر از برنامه اصلی برای شناسایی به منطقه برویم و اگر شد به خود قله هم صعود کنیم .
به همراه آقا مصطفی قامتی و زنده یاد رسول میر ابراهیمی سه نفری ۲۵ تیرماه به منطقه رفتیم . راهنمای اصلی این شناسایی سه نفره هم آقا رسول بود . از آنجاییکه بعد از ظهر از رشت راه افتاده بودیم ، از همان ابتدای مسیر کوهپیمایی یعنی ونداربن ، حرکت ما در تاریکی شب بود . با عبور از کنار سنگ کشتی ، پیت سرا و کنگلک پایین در نیمه های شب در کنگلک بالا چادری برپا نمودیم و زیر ستارگان پر نور آن شب و درست روبروی سفره های غنی آب دامنه کوه “سیاه کمان” به خواب رفتیم . فردا پس از رسیدن به سرچال و استراحتی یکی دو ساعته راه “پا تخت ” را برای مسیر صعود در پیش گرفتیم . پس از ساعتی در پای “توده عظیم تخت سلیمان” بودیم . آقا رسول با وسواس و البته دقت خاصی معبرهای منتهی به قله رو بررسی میکرد که با مشورت هم ، از یکی از آنها که کمتر در معرض ریزش سنگ بود ، راه قله را در پیش گرفتیم . آقا رسول اعتماد به نفس خاصی داشت و برای پیدا کردن مسیر با دقت حدود ۲۰ متر از ما دو نفر جلو تر حرکت میکرد تا بهترین و ایمن ترین مسیر را طی کنیم . پس از عبور از چند مسیر پرشیب که گاهی نیاز به دست به سنگ هم داشت ، تنها پس از ۲/۵ ساعت از “پاتخت ” با راهنمایی خوب زنده یاد رسول میر ابرهیمی به قله وسیع و زیبای تخت سلیمان رسیدیم و سپس باز با انتخاب بهترین مسیر در بازگشت توسط وی به راحتی به پایین آمدیم و به سرچال رسیدیم . در واقع همان شناساسی ضمانتی شد برای صعود موفق گروه در فردای آن روز .

“یاد و خاطره اش گرامی “

همچنین ببینید

سلام لیلا جان

دیروز دوستان را فراخوانده بودی که بدرقه ات کنند. خیلی ها آمده بودند،در شرایط عجیب …

یک دیدگاه

  1. یاد “پسر آرام کوهستان” گرامی.. گامهایتان همیشه استوار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *