خانه / فرهنگی / مصاحبه / مصاحبه با عظیم قیپی ساز

مصاحبه با عظیم قیپی ساز

کوه‌نورد ایرانی که در آستانه ثبت یک رکورد جهانی و قرار گرفتن بین ۳۱ کوه‌نورد ماندگار جهان است، از اینکه ماه‌هاست نتوانسته وزیر ورزش و جوانان را ملاقات کند گلایه دارد!

azim5

به گزارش خبرنگار مهر، عظیم قیچی‌ساز با فتح سیزده قله بالای هشت هزار متر دنیا در آستانه ثبت یک رکورد تاریخی قرار گرفته است. رکوردی که تنها ۳۱ کوهنورد در طول تاریخ به آن دست یافته‌اند. این اتفاق قرار است بهار سال آینده رخ بدهد تا این افتخار بزرگ نصیب ورزش ایران شود اما او در فاصله چند ماه این اتفاق تاریخی از کم توجهی‌ها دلخور است. بی محلی‌هایی که از سوی مسئولان ورزش صورت گرفته او را آزرده خاطر کرده و انگیزه‌هایش را کم کرده است با این حال عظیم قیچی‌ساز عزم جدی برای پایان پروژه خود دارد. این کوه‌نورد با حضور در خبرگزاری مهر از شرایطی که برایش پیش آمده و پروژه‌ای که به دنبال اتمام آن است حرف زد که متن این گفتگو را در زیر می خوانید:

شما امسال سیزدهمین صعود بالای هشت هزار متر را انجام دادید ولی پس از آن نارضایتی زیادی در رفتارهایتان به چشم می‌خورد، چرا؟
واقعیت این است که سیزدهمین صعود من بهار امسال بود که بعد از برگشتن به ایران مصاحبه‌ای کردم و گفتم وزیر ورزش ورزشکار خود را نمی‌شناسد. من تا به حال ۱۳ صعود بالای هشت هزار متر را انجام دادم که وزارت ورزش هیچ نقشی در آن نداشت. همه صعودهای خودم را از طریق شهر خودم و حمایت‌های اسپانسرها انجام دادم.

یک موضوعی را به شما بگویم همه ورزشکاران قبل از رفتن به خارج از کشور به دنبال مجوز شورای برون مرزی هستند تا بتوانند از آن استفاده جانبی را ببرند. من هم به دنبال تحصیلات تکمیلی خودم برای دانشگاه بوده‌ام ولی هرچه تلاش می‌کنم به جایی نمی‌رسم. من مقطع کارشناسی را تمام کردم و می‌خواهم ادامه تحصیل دهم ولی در این مدت ۵ بار به وزارت ورزش رفتم اما هیچ وقت نتیجه‌ای نگرفتم و گفتند باید از طریق قانونی یعنی از طریق فدراسیون کوه‌نوردی اقدام کنم تا شاید برایم کاری انجام دهند.

* واقعا خواسته مالی از وزارت ورزش ندارید و تنها به دنبال ادامه تحصیلات هستید؟
– فقط خواستم من را معرفی کنند تا بتوانم ادامه تحصیل بدهم. کوه‌نوردی ورزش مدال آور نیست و در آن معادل سازی صورت می‌گیرد. به طوری که صعود به اورست معادل کسب مدال در بازی‌های آسیایی و المپیک محسوب می‌شود اما این کار را متاسفانه برایم انجام نمی‌دهند. نمی‌دانم ادامه تحصیل من چه مشکلی را ایجاد می‌کند که ۶ ماه است منتظر پاسخ دوستان هستم؟ مگر یک نفر که در شهرستان زندگی می کند چقدر می‌تواند از کار و زندگی‌اش بزند منتظر پاسخ بماند. هر چقدر تلاش می‌کنم مدام می‌گویند منتظر دستور وزیر یا معاون وزیر هستیم ولی آخر سر هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد.

* در این مدت بالاترین مقامی که از وزارت به شما فرصت ملاقات داد چه کسی بود؟
– تنها دفتر امور مشترک فدراسیون‌ها بوده که بارها رفتم. هر وقت دنبال ملاقات با وزیر یا معاون وزیر بودم فقط بین طبقات مرا بالا و پایین فرستادند. من از تبریز به تهران می‌آیم تا دنبال کارهایم باشم اما نمی‌توانم که زندگی‌ام را رها کنم و فقط منتظر بمانم تا شاید کاری برایم انجام دهند. به من گفتند فدراسیون اقدام کند تا پیگیری کنیم ولی باز هم هیچ خبری نیست.

* پاداش‌هایی که به قهرمانان تعلق می‌گیرد را به شما هم پرداخت کرده‌اند؟
– ببینید من فقط برای ادامه تحصیل دارم تلاش می‌کنم نه چیز دیگر. البته موضوع تجلیل از قهرمانان را نسبت به ارتفاع صعود قرار بود در نظر بگیرند که مثلا ۱۰ یا ۲۰ سکه به ما پرداخت کنند اما ارتفاعی که من رفتم را آنها اشتباه کردند و وقتی این قضیه را مطرح می‌کنیم با وجود اینکه می‌دانند اشتباه کرده‌اند طوری رفتار می‌کنند که کاملا بی احترامی به ورزشکار است می‌گویند همین که همین جایزه را گرفتی برو!
این حرف خیلی سنگین است. اگر می‌خواهند به ورزشکار پاداشی بدهند با منت این کار را نکنند. در زمان احمدی‌نژاد خاطرم است سال ۸۹ قرار بود به خاطر عناوینی که کسب کردیم به ما پاداش تعلق گیرد که سه سال بعد آنها را پرداخت کردند ولی سکه‌ها را به قیمت سه سال قبل آن به ما پرداخت کردند. حالا هم که یک جور دیگر با ما برخورد می‌کنند. من آن مصوبه را دارم که تایید کردند به ورزشکاران قهرمان چه تسهیلاتی تعلق می‌گیرد ولی پیگیر این کار نیستم حالا هم دست من از همه جا کوتاه شده است.

* چند سال است که برای کوهنوردی حرفه‌ای وقت گذاشتید؟
– ۱۵ سال است که کوهنوردی می‌کنم از سال ۸۱ که اولین صعود هشت هزار متری را شروع کردم همزمان با فوت مرحوم اوراز در گاشربروم بود. سال ۸۴ من اورست را فتح کردم و پس از آن ۱۳ صعود هشت هزار متری و ۵ صعود بالای هفت هزار متر داشته‌ام.

* و فقط لوتسه باقی مانده تا پرونده قله‌های هشت هزار متری را ببندید؟
– بله. فقط آن مانده ولی یک کار دیگر هم باید انجام دهم. من می‌خواهم یک بار دیگر به اورست بروم چون زمانی که به اورست رفته بودم با خودم کپسول اکسیژن حمل کردم اما این بار می‌خواهم بدون اکسیژن بروم تا رکورد هر ۱۴ قله بالای هشت هزار متری جهان بدون اکسیژن را برای ایران ثبت کنم. تا حالا در تاریخ فقط ۱۵ نفر بدون اکسیژن این کار را انجام دادند که آخرین آنها هفت سال و دو ماه طول کشید و بهترین زمان ممکن بود اما من اگر این کار را انجام دهم ۶ سال و هشت ماه خواهد بود که بهترین حد نصاب از نظر زمانی برای این کار است. از طرفی من کم سن و سال ترین کوهنوردی هستم که این کار را انجام می‌دهد. اگر سال گذشته اسپانسر به موقع مرا حمایت می‌کرد می‌توانستم زیر ۶ سال این رکورد را ثبت کنم که رکوردی فوق العاده می‌شد.

* برنامه شما برای فتح این دو قله چه زمانی اجرا می شود؟
– من برای فتح لوتسه و اورست بهار سال ۹۴ را در نظر گرفتم. اول تصمیم دارم به لوتسه بروم تا این پروژه ۱۴ تایی را تمام کنم بعد به اورست بروم. کوهستان همیشه خطرناک است و ممکن است این کار ناتمام بماند پس اگر فرصت شد اول به لوتسه می‌روم که در نزدیکی اورست قرار دارد و حتی تا کمپ ۳ صعود هر دو قله مشترک است البته این کار سه ماه طول می‌کشد و من در این سه ماه باید بعد از صعود به لوتسه به پایین برگردم و مدتی را بمانم تا انرژی خودم را بازیابی کنم پس از آن دوباره شروع کنم به صعود به اورست.

* به نظر می‌رسد هزینه زیادی در این مدت تقبل کرده‌اید؟
– برای هر صعود تقریبا ۲۰ هزار دلار هزینه شده است که ۲۰ تا ۳۰ درصد را از این پول خودم پرداخت می‌کنم و بقیه را شهرداری تبریز و دیگر شرکت‌ها به من کمک کردند. من دوست دارم این کار را تمام کنم. یک دوستی به من گفت من پول می‌دهم تا این کار تمام شود ولی این پول را به تو نمی‌دهم بلکه این پول را پرداخت می‌کنم تا این کار به نام ایران ثبت شود. در تمام مدت جوایزی که به ما داده بودند را فروختم تا هزینه سفر بعدی‌ام را جور کنم که آن هم به قدری ناچیز بود که شاید تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد از کل هزینه‌های سفر بعد من را تامین می‌کرد. من این را بگویم که وزارت ورزش بدون ما ورزشکاران یک وزارت بی‌هویت است پس لطفا این وزارت به مشکلات ما رسیدگی کند.

* از اولین صعود هشت هزار متری که داشتید چه خاطره‌ای در ذهن‌تان مانده است؟
– کوهنوردی خیلی جدی است مثل بقیه ورزش‌ها نیست که مثلا گل بخوری فرصت جبران داشته باشی. گل خوردن در کوهنوردی مساوی است با مرگ و حادثه جبران ناپذیر. من در تمام مدت نزدیک به ۱۰ نفر از همنوردانم را از دست دادم. یک چیز دیگر هم به شما بگویم تا حالا نشده که من برای صعود به قله دوبار تلاش کنم و همه قله‌ها را در همان بار اول فتح کردم خوشحالم که به اینجا رسیدم. دوستانی مثل اوراز، امیری، خانم بهرامی و … داشتم که متاسفانه جان خود را از دست دادند. شاید من خوش شانس هستم که اینجا نشستم و با شما صحبت می‌کنم.

* چرا تصمیم گرفته‌اید برای صعود به قله های هشت هزار متری با ایرانی‌ها همنورد نشوید؟
– این تصمیم را گرفتم. البته خیلی خوب است که بتوانی با هموطن خود به یک صعود هشت هزار متری بروی ولی بار مسئولیت اجازه نمی‌دهد این کار را بکنم. تصورش را بکنید شما سه نفره بروید بعد دو نفره برگردید آن وقت خانواده آن فرد چه فکری می‌کند، نمی‌گویند چرا بچه ما را جا گذاشتید. اینجا هم شرایط طوری نیست که برای آنها شبیه‌سازی کنیم که چه اتفاقی برای آن فرد رخ داده است. برای اینکه بار مسئولیت کم شود و حواشی به وجود نیاید من این کار را نمی‌کنم.

* تا حالا سقوط از قله هم داشتید؟
– سقوط کردن به طور حتم بخشی از آن به خستگی بر می‌گردد وقتی دو همنورد با هم به ارتفاع می‌روند اگر یک نفر از آنها صددرصد انرژی‌اش تمام شود شک نکنید نفر بعدی نهایتا ۵ درصد از انرژی‌اش باقی مانده باشد برای همین نمی‌شود به همدیگر موقع سقوط کمک کرد. ما به هنگام صعود هم طناب نمی‌شویم تا اگر کسی پرت شد بقیه را با خودش به پایین نکشد. هرکس نسبت به توانایی خودش انتظار صعود دارد البته شاید در برخی موارد هم طناب شویم تا به هم کمک کنیم. ولی هیچ وقت نمی‌توانیم پیش بینی کنیم چه زمانی اکسیژن به مغزتان نمی‌رسد و چشم‌تان سیاهی می‌رود تا در یک لحظه به پایین پرت شوید. خیلی جاها شده دوستانی که در حال سقوط بودند را کمک کنیم ولی همیشه سعی می‌کنیم طوری صعود کنیم که به لحظه سقوط نزدیک نشویم چون به طور معمول وقتی کسی سقوط می‌کند دیگر کاری از دست بقیه ساخته نیست.

* از این اتفاقات وحشت ندارید؟
– نه. به این موضوع فکر نکردم ولی گاها اتفاقاتی رخ می‌دهد که اصلا قابل پیش بینی نیست. ما یک بار از صعود به قله هشت هزار متری برمی گشتیم که به کمپ ۴ رسیدیم ولی آنجا استراحت نکردیم و گفتیم باز هم پایین‌تر برویم تا در یک مکان دیگر چادر بزنیم. ما چادر زدیم و خواب بودیم ساعت دقیقا ۴ صبح بود که به یک باره صدای وحشتناکی آمد و همه را ده‌ها متر پایین‌تر پرت کرد. در واقع همه زیر بهمن دفن شده بودیم من تا نیم ساعت گیج بودم و فقط توانستم کیسه خواب خودم را پاره کنم تا خودم را نجات دهم. به زور خودم را از برف بیرون کشیدم و هر جا را که نگاه می‌کردم فقط برف و بهمن بود تصورش را بکنید آن موقع شب همه چیز شما زیر برف دفن شده باشد حتی نمی‌دانید کفش شما کجاست با هزار زحمت گشتیم و وسایل را یک به یک پیدا کردیم البته یک کفش را تا فردا طول کشید پیدا کنیم و با آن وضعیت آرام آرام به سمت پایین حرکت کنیم. همان بهمن کل کمپ ۴ را با خودش برده بود و ۱۱ نفر را کشت اگر ما غروب همان روز در کمپ ۴ مانده بودیم الان دیگر اینجا نبودم. اینها اتفاقاتی است که در کوه رخ می‌دهد و هیچ کاری از دست کسی ساخته نیست شاید در آن منطقه ۳۰ سال بود که بهمن این چنینی نیامده بود ولی یک دفعه همه چیز را از بین می‌برد.

* همیشه این سوال وجود داشته که برای صعود چند هفته‌ای چطور مشکل تغذیه پیدا نمی‌کنید؟
– ما قبل از اینکه از ایران خارج شویم با شرکت‌هایی در آنجا قرارداد می‌بندیم تا تغذیه ما را تا کمپ اصلی تامین کند. در واقع آنها امکانات هم ارائه می‌دهند و خدمه تا کمپ اصلی شما را حمایت می‌کنند اما پس از آن مجبوریم با خودمان کنسرو و سوپ آماده ببریم. در کل کار سختی است چون ما باید به هر کمپ که می‌رویم بارگذاری کنیم و دوباره برگردیم کمپ پایین که وسایل خود را به کمپ بالا انتقال دهیم این رفت و برگشت در هر کمپ تکرار می‌شود تا از کمپ ۴ به سمت قله حمله کنیم یک زمانی هم پیش می‌آید به خاطر بارش برف و باران تا یک هفته و ۱۰ روز صبر می‌کنیم تا ببینیم چه زمانی برای صعود بهتر است. ما حتی مجبور هستیم در چادرهای یک در یک و با گرم کردن آب استحمام را انجام دهیم آن هم در شرایطی که همه جا پوشیده از برف و یخ بوده و چند درجه زیر صفر است.

* وضعیت هوا چطور در ارتفاعات پیش بینی می‌کنید؟
– این کار را بیشتر با تلفن ماهواره‌ای انجام می‌دهند البته برخی از کوهنوردان که وضع مالی‌شان خوب باشد این کار را انجام می‌دهند ما خودمان گوشی‌های ماهواره‌ای داریم و از طریق تلفن هوا را کنترل می‌کنیم. این را هم بگویم در مدت صعود از گوشی‌هایی استفاده می‌کنیم که با انرژی خورشیدی شارژ می‌شود.

* وقتی به اورست صعود کردید در بالاترین نقطه کره زمین ایستاده بودید چه احساسی داشتید؟
– اورست را همراه با بانوان ایرانی که صعود کرده بودند فتح کردیم در واقع در سال ۸۴ بود که در قالب تیم ملی به اورست رفتیم. اورست بلندترین نقطه جهان است ولی به نظر من دیگر قله‌های هشت هزار متری جهان خطرناک‌تر از اورست هستند و صعود به آنها سنگین‌تر و خطرناک‌تر است البته من نمی‌گویم صعود به اورست راحت است اما چون علاقمندان زیادی دارد امکانات خوبی برای آن فراهم کردند. البته چه اورست چه دیگر قله‌ها حس خوشحالی به آدم می‌دهد بگذار راحت بگویم وقتی کسی به آنجا می‌رسد ممکن است از خوشحالی گریه کند در آن لحظه هیچ کاری ارادی نیست و غرقه در شادی هستیم اما کوهنوردان با تجربه همیشه می‌گویند صعود به چنین قله‌ای تنها ۳۰ درصد کار است و بقیه مشکلات به هنگام برگشت شروع می‌شود چون که خیلی‌ها برای رسیدن به این قله صددرصد انرژی خودشان را می‌گذارند و دیگر انرژی زیادی برای بازگشت باقی نمی‌ماند برای همین است که خیلی از کوهنوردان به هنگام بازگشت دچار حادثه می‌شوند.

* معمولا وقتی به قله رسیدید تا چه مدت آنجا می‌مانید؟
– نهایتا ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بیشتر آنجا نمی مانیم آن هم برای اثبات صددرصدی صعود خودمان به قله چون مجبوریم آنجا فیلم و عکس بگیریم تا بتوانیم آن را به ثبت برسانیم اما خیلی وقت ها ممکن است هوا ابری و برفی باشد به خاطر همین کار سخت تر می شود. در همین صعود اخیر من به شیشاپانگما خیلی ها می پرسیدند که چطور تنهایی به قله رسیدی. ما یک اکیپ بودیم که در مرحله پایانی دیگر همنوردان با من نیامدند و خودم به تنهایی کار را تمام کردم. در بالای قله سنگ هایی وجود دارد و در محیط آن یک قله دیگر از یک زاویه مشخص است که تنها زمانی که به بالای شیشاپاگما برسید می توانید از آنها عکس و فیلم تهیه کنید. من حتی زمانی که به قله رسیدم شرایط جوی مساعد نبود و ۴۵ دقیقه تک و تنها در آنجا ماندم تا هوا باز شود و بتوانم عکس و فیلم بگیرم تا آن را ثبت کنم.

* قبول دارید صعود تنهایی ریسک بزرگی بود؟
– کوهنوردی از اول تا آخرش ریسک است ولی بهترین سرپرست و صعود کننده آن کسی است که نسبت به شرایط بهترین تصمیم را بگیرد ممکن است یک وقتی مجبور به عقب نشینی شویم چراکه صعود خطرناک است. امسال در همان قله سه کوهنورد باتجربه اروپایی در بهمن گرفتار شدند و جان خود را از دست دادند. به هر حال مسیرها طوری است که باید تا جایی که امکان دارد ریزش بهمن را پیش بینی کنید و یک زمانی است مثل آن شب که در خواب بودیم ناگهان بهمن آمد دیگر هیچ چیزی قابل پیش بینی و کنترل نیست. همیشه باید روی توانایی خود حساب کنیم نه دیگران تا بتوانیم کار را به پیش ببریم.

* در طول سال چطور از لحاظ جسمانی خودتان را آماده نگه می‌دارید؟
– کوهنوردی در کل یک ورزش هوازی است چون در ارتفاع اکسیژن کمی وجود دارد برای همین من تمرینات هوازی دوچرخه سواری و دو را انجام می‌دهم.

* صعودها به قله‌های داخلی مثل دماوند و سبلان در شما چه حسی ایجاد می‌کند؟
– بارها شده من به سبلان رفتم و ارتفاع زده شدم و حالم بد شد به پایین برگشتم و یخچال‌های شمالی سبلان چندین بار به مشکل برخوردم و باید کار هم هوایی را انجام می‌دادم تا به قله برسم. دماوند را هم مثل همه افراد دیگر صعود می‌کنم البته می‌توانم بدون هم هوایی و خیلی سریع این کار را انجام دهم ولی این طوری هیچ لذتی برای من ندارد بلکه دوست دارم یک شب را در کمپ بمانم و پس از آن صعود کنم.

* فکر می‌کنید که باز هم در ایران کسانی باشند که راه شما را ادامه بدهند؟
– ما خوشبختانه کوهنوردان خوبی در ایران داریم محمود هاشمی، حسین مقدم، نجاریان، زارعی رئیس فدراسیون و… که همگی چندین صعود بالای هشت هزار متر داشتند حتی شعاعی رئیس قبلی فدراسیون نیز اورست رفته بود که همه اینها از دوستان من هستند.

* چرا در صعود به اورست از اکسیژن استفاده کردید ولی در قله های دشوارتر این کار را انجام ندادید؟
– چون اولین صعود بالای هشت هزار متر من بود و در قالب تیم ملی به آنجا رفته بودیم آن سال نسبت به مسئولیتی که داشتیم و دستور سرپرست تیم به خاطر خودمان که اولین تجربه را می‌گذراندیم مجبور شدیم از اکسیژن استفاده کنیم که من تا قله جنوبی هشت هزار و ۷۰۰ متری با اکسیژن رفتم ولی بعد از آن دیگر اکسیژن استفاده نکردم.

* این سوال وجود دارد که چطور روی صعودهای کوهنوردان نظارت وجود دارد و از کجا معلوم که آنها در طول مسیر از اکسیژن استفاده نمی‌کنند؟
– در طول مسیر که هیچ نظارتی وجود ندارد چون که کسی با شما تا آخر مسیر نمی‌آید کوهنوردی بیشتر برای لذت خود افراد است و برای اینکه به خودم ثابت شود همه صعودها را به صورت پاک صعود کردم البته آن نفراتی که با شما هستند مراقب هستند که از اکسیژن استفاده نکنی و معمولا کپسول‌های اکسیژن که ۵ کیلوگرمی است را در بیس کمپ تهیه می‌کنند و وقتی از آنجا عبور کنید دیگر مکانی برای تهیه اکسیژن وجود ندارد.

* تا حالا در طول مسیر به حیوانات و پرندگان هم برخورد کرده اید؟
– نه اصلا. در ارتفاعات که اصلا حیوانی وجود ندارد چون هم خطرات است و هم غذایی وجود ندارد که به آنجا بروند اما فقط کلاغ‌ها بالا می‌آیند و حتی تا ارتفاع هفت هزار و ۵۰۰ متری نیز ما را دنبال می‌کنند تا بتوانند از غذای ما بدزدند این کلاغ‌ها از کلاغ‌های معمولی بزرگ‌ترند و اگر غذا را خوب پوشش ندهیم آنها را می‌برند و حتی من دیدم با نوک منقار خودشان آنچنان به کنسرو ضربه می‌زنند که آن را باز می‌کنند و از داخل آن می‌خورند ارتفاع هفت هزار و ۵۰۰ متری را ارتفاع مرگ می‌گویند برای همین جانداری در آنجا زندگی نمی‌کند. بدن انسان در این ارتفاع خود به خود انرژی خود را از دست می‌دهد چراکه اکسیژن در آنجا یک سوم حالت عادی است و روی همین حساب است که در ارتفاعات خواب و خوراک ما بسیار کم می‌شود چون به کوهنورد حالت تهوع دست می‌دهد و نمی‌تواند برای هضم غذا به اندازه کافی اکسیژن مصرف کند.

* بعد از اینکه لوتسه و اورست را فتح کنیم برنامه‌تان چه خواهد بود؟
– برنامه من این است که دیگر به زندگی شخصی‌ام برسم فعلا مجرد هستم و می‌توانم این صعودها را انجام بدهم اما وقتی در زندگی‌ام مسئولیت به وجود بیاید ان وقت دیگر نمی‌توانم نصف سال را در کوه‌ها سپری کنیم. البته یک چیزی را به شما بگویم من اگر در همان سال‌های اول می‌دانستم این کار چقدر خطرناک است و اینقدر ریسک بالا دارد هیچ وقت دست به این کار نمی‌زدم ولی حالا به جایی رسیدم که دیگر نمی‌توانم آن را نصف و نیمه رها کنم. در سال‌های آینده مطمئنا کسانی خواهند آمد که برای این کار تلاش خواهند کرد اما می‌خواهم این یک کادو از طرف من به ملت ایران باشد تا حالا ۱۵ نفر در طول تاریخ بدون اکسیژن هر ۱۴ قله بالای هشت هزار متری دنیا را فتح کردند که اکثرا اروپایی بوده و فقط یک آسیایی از کشور کره در بین آنها وجود دارد برای اروپایی‌ها باور اینکه من با این امکانات کم ۱۳ قله را فتح کنم خیلی سخت بود اما از زندگی خودم گذشته‌ام تا به اینجا رسیده‌ام وامیدوارم بتوانم این کار را به خوبی به پایان ببرم.

* چرا دوست دارید دور از چشم مردم باشید؟
– دوست ندارم مردم مرا با انگشت اشاره نشان دهند می‌خواهم زندگی عادی داشته باشم و خودم را زیر افتخارات دفن نمی‌کنم. من حتی برای رفتن به دانشگاه هم با دوچرخه می‌روم و مثل همه زندگی عادی دارم.

منبع: خبرگزاری مهر

 گفتگو: علی رضایی

همچنین ببینید

صعود می‌کنم تا دختران نپالی درس بخوانند!

 «سارا صفری»، دانشجوی زبده ایرانی ساکن امریکا که پس از فارغ‌التحصیلی در رشته‌ مهندسی برق …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *