خانه / فرهنگی / مصاحبه / مصاحبه با شهرام دلبری

مصاحبه با شهرام دلبری

وارد دفتر کانون کوهنوردان گیلان که می شوی اتاق ساده ای کوچکی می بینی با چند صندلی و یک میز تحریر که با دری به اتاق کوچکتری راه دارد که در آن جا هم یکی دو صندلی قرار دارد و یک میز کوچک که قفسه مراسلات گروه های تشکیل دهنده ی کانون و کارگروه هایش  بر آن جای گرفته و در گوشه ای دیگر هم بر میزی کتری و قوری و چند استکان. از ظاهر ساده دفتر حیرتزده می شوی و متعجب تر این که به یاد می آوری همین دفتر ساده و کوچک هم آسان به دست نیامده و اگر نبود حمایت و همیاری دوستان کوهنورد و کوهنورد دوست همین هم میسر نمی شد. چرا که گروه های کوهنوردی هیچ گاه در پی سود و منفعت باشگاهی نبوده اند و اعضای تیمشان هم دستمزدهای کلان فوتبالی نمی گیرند.  اما چیزی که بیشتر شگفت آور است این است که دفتر کانون حال و هوای کوهنوردی ندارد . وقتی وارد دفتر هر باشگاهی می شوی معمولا بر طاقچه و میزی جام و مدال های افتخارات گذشته چیده شده است. درست است که ورزش کوهنوردی ورزش میدان و مسابقه نیست که مدال و جام داشته باشد اما ما کوهنوردان گیلانی روزهای پرافتخار و به یاد ماندنی کم نداشته ایم. می طلبد که دوستان کوهنورد خوش ذوقمان همتی کنند و دستی بر سر و روی ظاهر دفتر نمایندگی خود بکشند و با پوسترها و یادمان ها و یادگاری های کوهنوردی استان چهره ی ساده و بی رنگ خانه شان را زینت ببخشند تا وقتی که وارد میشوی با تمام وجود حس کنی که به جایی آمده ای که میزبان ، جامعه ی کوهنوردی استان است.

Untitled روز۱۸ فروردین به دیدار آقای شهرام دلبری در  دفتر کانون رفتیم. همنوردی که سالیان درازی است مسایل و مشکلات کوهنوردی استان دغدغه ی خاطرش شده است و با وی در مورد انتخابات رییس هیات آینده به گفتگو نشستیم هم او سالیانی نه چندان دور خود ریاست هیات استان را به عهده داشت. در آن سال ها رییس هیات از میان کوهنوردان انتخاب شده و خودش از نزدیک با موقعیت کوهنوردی استان آشنا بود.  از آن جا که آقای دلبری از بانیان کانون کوهنوردان گیلان نیز است درباره ی چگونگی و چرایی تشکیل کانون و اهداف و فعالیت های چندساله ی آن هم به گفتگو نشستیم . متنی که در زیر می آید ماحصل گفتگوی صمیمانه ای ما با این پیشکسوت کوهنوردی استان است:

۱-اجازه بدهید از انتخابات رییس هیات که به زودی انجام می شود شروع کنیم و اول این موضوع  توضیح داده شود که رییس هیات به چه طریقی انتخاب می¬گردد چون ممکن است خیلی از کوهنوردان از چگونگی این کار مطلع نباشند و ندانند که نقش خود کوهنوردان یا حتا نمایندگانشان در این میان چیست. مخصوصا که با به وجود آمدن کانون توسط تعدادی از گروه¬های کوهنوردی انتظارات بالا رفته و تمایل کوهنوردان این است که نقش آن ها پررنگتر از گذشته شود. به ما بگویید که کانون چه نقشی می تواند داشته باشد چون با توجه به کش و قوس هایی که در کوهنوردی استان وجود دارد ریاست هیات باید به نحوی عمل کند که تاثیرگذار باشد، چهره ای باشد برخاسته از کوهنوردی خود استان. حالا در مورد انتخابات و نقش کانون برایمان توضیحاتی بدهید لطفا.
-در این مورد طبق قانونی که برای انتخابات هیات ها در تربیت بدنی  توسط هیات وزیران به تصویب رسیده باید عمل شود:  در کلیه هیات های ورزشی باید مجمعی تشکیل شود با عنوان همان مجمع ورزشی در داخل استان که طبیعتا در مورد کوهنوردی می¬شود مجمع کوهنوردی استان گیلان. این مجمع تا جایی که به خاطر دارم۱۸ عضو دارد البته در بعضی مواقع این تعداد ممکن است کم و زیاد گردد که افراد مختلفی را شامل می شود: ریاست تربیت بدنی ، رییس فدراسیون ، رییس فعلی هیات ، نایب رییس بانوان ، پنج نفر از روسای هیات های شهرستان ها به انتخاب خودشان ، دو نفر نماینده باشگاه ها ، سه نفر نماینده ورزشکاران ، یک نفر نماینده داوران ، دو نفر نماینده مربیان است. یک نفر نماینده آموزش پرورش هم هست که با نامه نگاری از سوی آموزش و پرورش معرفی می شوند. این ها کلیات کسانی هستند که در انتخابات شرکت می کنند.

۲-نماینده های گروه ها چگونه معرفی می شوند؟
-عرض کردم دو نفر نماینده باشگاه ها یعنی همان گروه های کوهنوردی هستند چون در کوهنوردی گروه ها به جای  باشگاه ها هستند آن وقت دو نفر نماینده از گروه ها حضور دارند و سه نفر نماینده ورزشکاران. تا حدودی خوشبختانه در انتخابات اخیردر انتخابات هیات گیلان با توجه به هماهنگی هایی که به وجود آمد خواسته ای که کوهنوردان داشتند واز طریق کانون این خواسته به هیات و تربیت بدتی گفته شد و تا درصد زیادی انتخاب نفرات برای مجمع مطابق با خواست کوهنوردان صورت گرفت و عملا انتخابات وجود داشت مثلن وقتی قرار بود نماینده های هیات ها و ورزشکاران انتخاب شود به گروه های مختلف فرخوان داده شد آن وقت بعضی ها هم خودشان را کاندید کردند و دو نفر از میان آن ها به انتخاب گروه های مختلف رای آوردند. در میان مربی ها هم باز همین طور شد یعنی مربیان جمع شدند و داور هم همین طور و عملا در مورد هیات های ورزشی هم که همیشه این کار صورت می گرفت. اما متاسفانه این کار در مورد ورزشکاران انجام نشد ای کاش این گونه می شد و این انتخاب را می¬گذاشتند به عهده خود ورزشکاران این رشته نه این که از تربیت بدنی کسی یا کسانی  را مشخص کنند. ولی بهرحال تا درصدی از انتظاری که داشتیم برآورده شد. این مجمع وظیفه دارد تا تشکیل جلسه بدهد و ده روز قبل از برگزاری جلسه با هماهنگی با رییس فدراسیون روز مجمع را مشخص کند و به اعضای مجمع اطلاع دهد که در تاریخ مذکور حاضر باشند. در آن تاریخ نماینده ها و کسانی که عضو مجمع هستند حاضر می شوند، کاندیداها هم حضور پیدا می کنند و هر کدام درباره برنامه هایشان مختصرا صحبت می کنند بعد رای گیری به عمل می آید و نفر منتخب انتخاب می شود. اگر حائز اکثریت آرا نشد دو نفری که بیشترین رای را دارند به دور دوم می¬روند هرکدام  اگر نصف به اضافه یک آرا را بدست آورند رییس هیات خواهند شد. روند برگزاری انتخابات کلا به همین ترتیب است.اما در مورد اینکه کانون چه نظری در مورد این انتخابات دارد و چه کار می خواهد بکند که اگر اشتباه نکنم قسمت دوم سوال شما به این موضوع برمی گردد. ببینید ما هم مثل تمام کوهنوردان دیگر تمایلمان این است که آن کسی که از طریق رسمی مسوول کوهنوردی استان می شود کسی باشد که  خودش کوهنورد باشد، به کوهنوردی علاقه داشته باشد، برای پیگیری مطالبات مربوط به کوهنوردان وقت کافی بگذارد و در این زمینه حداکثر تلاش خود را بکند، همچنین توانایی گردآوری بخش زیادی از نیروهای کوهنوردی را برای پیشبرد اهداف هیئت داشته باشد. با همین هدف ها کانون کوهنوردان (این ها را که می گویم به نمایندگی از کانون صحبت می¬کنم) کانون کوهنوردان با این هدف نمایندگانی را معرفی کرد که حالا در ادامه جریان انتخابات مسلما در مورد یکی از نماینده هایی که معرفی کردیم، آقایان مهدوی و آقای ملکی ،  به توافق خواهیم رسید که به هر حال یکی از آن ها  به عنوان کاندید نهایی کانون حضور خواهد داشت و تلاشمان این است که موافقت اعضای مجمع را طوری جلب کنیم که بتوانیم آن کسی که مد نظر کانون است و در واقع منتخب طیف زیادی از کوهنوردانی است که مثل کانون فکر می کنند و با کانون همکاری می کنند به عنوان رئیس هیئت انتخاب شود و این در واقع منوط است به این که مجمع بر طبق قاعده و قانونی که عرض کردم برگزار شود و مشکلی ایجاد نگردد. به طور کلی تلاش ما این است که قضیه را به این ترتیب پیش ببریم که فرد مورد نظر ما بتواند نهایت اجماع را که لازم است در آن جا  داشته باشد. این که می¬گویم کانون می خواهد در انتخابات شرکت کند یک تفاوت عمده ای دارد با دوستان دیگری که می خواهند در انتخابات شرکت کنند. از نظر من نفر به تنهایی مهم نیست که آقای مهدوی باشد یا آقای ملکی یا هر کس دیگری که به عنوان مسئول هیئت استان معرفی شود. تفاوت این جاست که تشکیلاتی پشت سر آن فردی که انتخاب می شود وجود داشته باشد تا  کاملا حمایتش کند و مطالبات کوهنوردی را کاملا و مستقیما با پشتوانه همین جمع بتواند با دیگران در میان بگذارد و بخواهد . و این خیلی مهم است.

۳-آیا این بر نمی گردد به این هدف کانون که خواسته به موازات یک سیستم دولتی یک سیستم نیمه دولتی هم وجود داشته باشد( نیمه دولتی چون به هر حال کانون مجوز فعالیت خود را از فدراسیون گرفته) که بتواند خواسته های واقعی کوهنوردان را به نحوی  جمع آوری کند و اعلام نماید وحتی خیلی جاها نظر آن ها را به پیش ببرد؟ چون ما عملا دیده ایم که در دوره های قبل رئیس هیئت کوهنوردی استان برخاسته از جمع کوهنوردی استان  نبوده .                                            — این حرف کاملا درست است اما به نظر من تنها این نیست . برگردیم به تفاوت کانون و هیئت. هئیت کوهنوردی یک نهادی است که از بالا شکل می گیرد یعنی مجبور است مطابق با سیاست گذاری های کلی و رسمی ورزش در آن بخش خاص پیش رود. از یک طرف وصل به فدراسیون است و از طرف دیگر با خود تربیت بدنی ارتباط دارد. طبیعتا مشکلات و مضیقه هایی که در تربیت بدنی و فدراسیون وجود دارد در سیاست گذاری های هیئت تاثیر می گذارد . همینطور برخورد آن ها با ورزش برخورد از بالاست . در حالی که ما تمایل داشتیم به جز این صدا یک صدای دیگری وجود داشته باشد که این بار از بالا نیاید از پایین جمع باشد. کانون کوهنوردان این حسن را دارد که از پایین آرای کوهنوردان را جمع می کند و سیاست های خودش را از خود جامعه کوهنوردی می گیرد نه از بالادست. من فکر می کنم که در بهترین شرایط یعنی در شرایطی که هیئت کوهنوردی هماهنگ باشد با خواسته های جامعه کوهنوردی باز هم کانون کوهنوردان لازم است که وجود داشته باشد و باقی بماند به خاطر این که ما همچنان نیاز داریم به نهادی که تمایلات و خواسته های جامعه کوهنوردی را خیلی شفاف به آن قسمتی که سیاست های خودش را از بالا می¬گیرد ، عنوان کند. به نظر من محل این کار کانون است. یعنی اگر ما موفق شویم هیئت کوهنوردی را کاملا در اختیار داشته باشیم و بتوانیم بگوییم که تمام سیاست های آن جا با تمام مشکلاتی که دارد مطابق است با سیاست هایی که جامعه کوهنوردی انتظار دارد باز هم این دلیل نمی شود که ما بگوییم دیگر نیازی به کانون نداریم و کانون باید جمع شود . من فکر می کنم در بهترین شرایط همانطور که گفتم این نیاز همچنان پابرجا می ماند و ما همیشه نیاز داریم به اینکه یک مرکزی وجود داشته باشد که سیاست ها و مطالبات جامعه کوهنوردی کاملا و به صورت عریان از طریق خود کوهنوردان به بالا انتقال بدهد. همانطور که شما گفتید ، بهرحال این فاصله رسمی یا غیر رسمی وجود دارد. ما هیچ وقت سعی نکردیم که عناد داشته باشیم با هیئت کوهنوردی . هیچ وقت هم اینطور نخواهیم بود . من فکر می¬کنم که کانون تا الآن نشان داده که همیشه صلاح جامعه کوهنوردی را در نظر گرفته و تلاش کرده که مطابق با آنچه که به نفع جامعه کوهنوردی است سیاست گذاری های خودش را انجام بدهد.  اگر آن کسی که در آینده رئیس هئیت خواهد بود تمایل داشته باشد برای جامعه کوهنوردی قدم بردارد و در امر پیشرفت ورزش کوهنوردی چه  از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی کوشش کند ، پتانسیل هایی که در هیئت هست برای یک عده خاصی انحصاری نکند و بخواهد صادقانه مشکلات سر راه کوهنوردی را از پیش پا بردارد ، کانون کوهنوردان در هر شرایطی کمک خواهد کرد . کما اینکه تا الان هم نشان داده ایم و عملا این کار صورت گرفته .

۴-در طول این سه سال پیشرفت و توسعه کانون را تا چه حد ارزیابی می کنید . اگر بخواهید نمره ۲۰ را در نظر بگیریم. چه نمره ای می¬دهید ؟ چون هدف ما این است که کانون را بیشتر بشناسانیم . تا جایی که ما اطلاع داریم گرو ه هایی که عضو کانون هستند ، همه ی گروهای استان نیستند . یک عده ای به هر حال شاید مرزبندی های خاص خودشان را دارند یا شاید با اهداف کانون آشنایی کامل ندارند . حالا ما هدفمان این است که این ارگانی را که برخاسته از خود جامعه کوهنوردی است به دیگران خصوصا کوهنوردان گیلانی به درستی معرفی کنیم.
– راستش در مورد نمره دادن یک کم سخت است خصوصا برای کسی که الآن داخل خود مجموعه هست و دارد کار می¬کند . الآن کانون به صورت رسمی ۹ گروه را شامل می شود . این ۹ گروه ، گروه های عضو کانون هستند. بالغ بر ۱۸۴ عضو داریم که در حال حاضر در این گروه های نه گانه عضو هستند. در تابستان سال ۹۱ که عملا مراحل ثبتمان تمام شد ، هدفمان این بود که در اولین فرصت ممکن مجمع کانون را تشکیل دهیم و کانون را مطابق آنچه که در اساسنامه پیش بینی شده بود تشکیلاتی کنیم . در واقع تا قبل از مقطع رسمی شدن کانون تمام تلاش گروه¬ها به جز موارد روزمره ای که تعدادشان کم هم نبود (مشکلاتی که سر راه ورزش کوهنوردی به طور کلی و سر راه کانون به طور خاص بود) تمام تلاشمان بر این بود که بتوانیم تشکیلات خودمان را منظم کنیم و سر و شکل رسمی به آن بدهیم . خوشبختانه این قضیه علی رغم این که خیلی طول کشید ولی بالاخره سامان یافت . بعد از این که ما اولین انتخابات را انجام دادیم ، نشستیم و فکر کردیم و دیدیم که برای اینکه بتوانیم واقعا کانون کوهنوردان استان گیلان باشیم نه به صورت کانون تعداد خاصی از کوهنوردان یا به طور خاص گروه های رشت ، لازمه اش این است که بتوانیم کارمان را گسترش دهیم . هم گسترش کمی و هم گسترش کیفی. به خاطر اینکه بدون گسترش کمی ما عملا تعداد زیادی از کوهنوردان را شامل نمی شدیم و نمیتوانستیم ادعا کنیم و البته هنوز هم نمیتوانیم ادعا کنیم که صدای تمام کوهنوردها هستیم . مسلما هر چه تعداد کوهنوردان گروه های عضو کانون بیشتر باشد توانایی و قدرت کانون در حرف زدن و اعمال سیاست گذاری ها بیشتر خواهد بود . و بهتر می تواند آن چیزی را که کل جامعه کوهنوردی لازم دارد نمایندگی کند. در این راستا همانطوری که شما گفتید متاسفانه بیشتر گروه های عضو کانون به دلایل مختلف از گروه های رشت هستند . هم به خاطر اینکه جمع شدن گروه¬ها به خاطر فاصله کم در رشت راحت تر بود اما در شهرستان ها مشکلات زیادی برای جمع شدن داشتند ،  و نیز این گروه¬ها از قدیم به هم نزدیکتر بودند.

۵-  به نظر شما این بر نمی گردد به تبلیغ این قضیه  به طوری که شاید گروه های شهرهای دیگر فکر می کردند که مثلا به حضور گروه های رشت بیشتر اهمیت داده می¬شود؟
-تمام مدت تلاشمان این بود که این چیزهایی که شما گفتید به وجود نیاید . احتمالا هم چنین چیزی در ذهن خیلی ها به وجود آمده . بعد از این هم مواجه شدیم با این داستان و سعی کردیم این تصویر را پاک کنیم از ذهن ها . حالا اینکه تا چه حد موفق شدیم من فکر می¬کنم که در آینده باید دید. کارهایی را که شروع کردیم ، صحبت¬هایی را که با کوهنوردان شهرستان-ها انجام دادیم ،  آیا در یک سال یا دوسال آینده جواب می-دهد و این ها جذب کانون می¬شوند یا نه را نمیدانم ولی تلاش ما در این راستا بوده. تلاش اولمان را گذاشتیم به اینکه گروه های شهرستان ها از اولویت بیشتری برخوردار باشند. به همین خاطر با شهرستان¬های مختلف تماس گرفتیم و سعی کردیم که ارتباط برقرار کنیم . با دوستانمان در املش و انزلی تماس گرفتیم و سعی کردیم که جلساتی را با آنها برگزار نماییم ، آن ها را به برنامه های مشترکمان دعوت کردیم و  کارهایی از این دست… اما همانطور که شماگفتید گاهی به نظر می¬آید که وسواس¬هایی در میان است ، یک مرزبندی های شاید بعضی ها برای پیوستن احساس کنند ، بعضی ها شاید احساس می¬کنند که نمی¬توانند در جمعی که به هر حال قبلا شکل گرفته و آن ها بیرون هستند تاثیرگذار باشند. من همین جا می¬خواهم بگویم که واقعا در کانون این نظر وجود ندارد . اولین چیزی که به نظر می رسد ما از آن گذشته باشیم این است که ما متعلق به کجا هستیم و چگونه حرف می زنیم و کجا زندگی می کنیم . بچه های کانون هیچکدام این تعصب ها را ندارند و تا الآن هم نداشته اند و در آینده هم این مسائل وجود نخواهد داشت. خوشبختانه از لحاظ شرکت در تصمیم گیری ها هیچ تفاوتی بین آن کسی که تازه وارد کانون می شود و آن کسی که در ابتدای شکل گیری کانون حضور داشته واقعا وجود ندارد . یعنی ما سیاست گذاری های اصلی خودمان را به جز هیئت مدیره همانطور که شما می دانید در شورای عمومی انجام می دهیم .  چون در شورای عمومی نماینده تک تک گروه ها حضور پیدا می کند و هر کس هم که حضور دارد صاحب یک رای  است . هیچ قابل پیش بینی نیست که چه رای یا نظری پیش می رود . رای نماینده هر گروه با سایر گروه ها کاملا برابر است و در اینجا هیچ گونه تبعیضی وجود ندارد . طبعیتا هر تعداد از دوستان ما چه از رشت چه از شهرستان¬ها بخواهند در این جمع حضور پیدا کنند به همان نسبت دیگران تاثیرگذار خواهند بود و تفاوتی در اینجا وجود ندارد.

۶- شما در صحبتهای خودتان اشاره کردید به اعمال سیاست گذاری ها . آیا کانون آن افق دید را دارد در همین زمینه در مورد جنبه های عملی و جنبه ها فرهنگی کوهنوردی برنامه ریزی کند؟ چون به برنامه های کانون که نگاه می کنیم می بینیم که برنامه ها از لحاظ فنی و کوهنوردی خیلی شاخص نیست. برنامه ریزی به نحوی  است که انگار هدف این است تا تعداد بیشتری حضور داشته باشند و یا این که  به مناسبت خاصی باشد . ما در استان گیلان قله های متعددی داریم که ناشناخته است یا دیواره زیبای درفک را داریم که عملا کاری بر روی آن انجام نشده . یا اگر برون استانی نگاه کنیم ما برنامه های شاخص بر روی رشته کوه زاگرس از طرف گروه¬ها نداشته ایم.  کانون در این زمینه ها چه  نظری دارد؟       – در بخش کیفی  این قضیه راهی نداریم جز اینکه در این زمینه قدم¬¬های محکمی برداریم و یکی از هدفهای اصلی کانون نیز همین است . خیلی کارها که به تنهایی ممکن است از عهده یک گروه برنیاید: از نظر نیروی انسانی و تعداد افراد موجود در یک گروه ، ابزار و وسایل فنی ، و پشتیبانی مالی که به هر حال ممکن است لازم داشته باشد ، چنین حرکتهایی از نهادهایی مثل کانون که چند گروهی است باید ساخته باشد. یکی از اهداف کانون این است که این زمینه را فراهم کند تا انجام کارهایی که در یک گروه سخت تر است اینجا در حرکتهای جمعی به صورت راحت تر و گسترده تری صورت گیرد و این تجربه را از این طریق به داخل گروه¬ها منتقل کنیم . در همین راستا ما بعد از این که اولین انتخابات انجام شد به جز بخش کمی قضیه که تلاش کردیم با بقیه گروه¬ها تماس بگیریم ، در بخش کیفی دیدیم که راهی نداریم جز اینکه زیرشاخه های کانون را فعال کنیم . در بخش روابط عمومی ، در بخش کوهنوردی و در بخش پژوهش تا الان این سه کمیته فعال شده اند.
۷-آیا این سه کمیته از همان اول پیدایش کانون بوده یا بعد از رسمی شدن شکل گرفته ؟
-نه. کار گروه کوهنوردی قبل از رسمی شدن هم در یک دوره کوتاهی یک تشکیلات محدودی داشت. عملکرد آن هم برگزاری دو سری کلاس های کوهپیمایی بود ولی بیشتر از آن دیگر میسر نشد. تمام این حرکت ها موکول شد به بعد از این که فرآیند رسمی شدن انجام شود و اولین انتخابات برگزار گردد . اولین کمیته ، کمیته پژوهش بود که شکل گرفت با تلاش¬هایی که دوستان  داشتند . بعد از آن احساس شد که بهتر است کارگروه روابط عمومی را فعال کنیم . چون لازم داشتیم اطلاع رسانی بیرونی خودمان را گسترش دهیم . بحث سایت ، بحث ارتباط با گروه¬های مختلف و بقیه مسائل فرهنگی که می تواند در این دو کمیته پژوهش و روابط عمومی انجام شود و از طرف دیگر همان بخشی که الآن صحبتش را کردیم در زمینه فنی تلاش کردیم که کمیته کوهنوردی تشکیل شود . این کار در یک سال گذشته انجام شد اما معتقدم آنطور که باید و شاید نتیجه عملی دربر نداشت. تا الآن تلاشمان فقط معطوف به ساختن چنین تشکیلاتی بوده . در کمیته روابط عمومی ما توانستیم سایتی راه اندازی کنیم ، سنگ بنای اولین نشریه گذاشته شده ، در داخل کانون یک سری کارهای پایه ای شکل گرفته اما هنوز کار زیاد داریم . ما هنوز بایگانی کامل و منظم نداریم . رابطه مستقیمی را هنوز نتوانستیم با خیلی جاها ایجاد کنیم اگر چه با یک سری از گروههای خارج از استان ارتباط داریم . با بعضی نهادهای مربوط به کوهنوردی این رابطه برقرار است اما کاملا کلاسه شده و تعریف شده نیست و تلاشمان در طول سال گذشته این بوده که بعد از اینکه آیین نامه های مربوط به کمیته ها را به تصویب مجمع عمومی برسانیم که این کار عملا صورت گرفت در سال جدید سر و شکل این قضیه را به صورت یک سازمان نو و کاراتر داشته باشیم. امیدوارم که در آینده بتوانیم این قضیه را حل کنیم.

۸-بپردازیم به جنبه های عملی. البته من می خواستم بعد از دیدگاه ها و عملکرد فرهنگی کانون هم سوال کنم که شما در لابلای مطالب خود به آن ها اشاره نمودید گفتید که سایت دارد پیش می¬رود و نشریه هم جزو برنامه کانون است. چون خیلی از کوهنوردان ما اعتقاد دارند که ورزش کوهنوردی صرفا یک ورزش نیست و اگر آن جنبه فرهنگی اش لحاظ نشود یا حذف شود به درستی و کامل قابل اجرا نیست.
– کاملا درست است.

۹-  در مورد آن صحبتی که فرمودید: کار کردن به موازات هیات، سوال پیش می آید،  به خصوص به این علت که همین اخیرا در یکی از برنامه های عمومی خودمان(گروه تیلار) مواجه شدیم با جداسازی مردان و زنان کوهنورد در برنامه . این جا تفاوت سیاستگذاری ها به چشم می آید. شما گفتید آن جا که سیاستگذاری ها یکسان باشد عملا هماهنگ و همراه با هیات حرکت خواهید کرد. در اینجا اما آنطوری که صحبت شده ، کوهنوردان چنین موضعی را برنمی تابند.  آن جا توضیحی که به ما داده شد این بود که طی جلسه ای بین هیات کوهنوردی رشت و اماکن یا هر چی قرار بر این گذاشته شده که کوهنوردان بایستی مینی بوس ها را جدا کنند و خانم ها و آقایان جداگانه از شهر راهی شوند. اصلن جداسازی در کوهنوردی مختص استان ماست یا در تمام نقاط کشور این گونه است؟ و این توافق چگونه صورت گرفته؟ هماهنگ با هیات استان بوده یا هیات رشت با اماکن و نیروی انتظامی؟ حالا شاید در هیچ جای دنیا حتا کشور خودمان هم چنین مقوله ای وجود ندارشته باشد-  چون اصلن پذیرفته نیست. این درست جایی است که سیاست شما و هیات می تواند و باید متفاوت باشد چون طبق خواست و نظر کوهنوردان نیست، آن وقت در چنین مواردی کانون چگونه اقدام می کند؟ البته موردی که گفتم فقط یک مثال بود به طور کلی در چنین مواردی که تفاوت وجود دارد و با دیدگاه اکثر کوهنوردان توافق وجود نداشته باشد نظر و عملکرد کانون چگونه خواهد بود؟
-از قضا مثالی زدید که کاملا منطبق است. ببینید اگر خاطرتان باشد اواسط سال گذشته یک بخشنامه ای منتشر شد در باره این که کاملا حرکت های کوهنوردی جداسازی شود حتا در مورد روزهای خاص. آن کسی که این بخشنامه را صادر کرده بود اصلا از کوهنوردی و جامعه کوهنوردی هیچ اطلاعی نداشت مسلما بی تقصیر بود. مقصر آن کسانی بودن که اجازه دادند این قضیه پخش شود و در جای دیگر عنوان گردد. اگر همان جا طرف توجیه می شد شاید قضیه به اینجا نمی کشید. منتها سیاست کانون همان طور که سیاست کلیه گروه¬های کوهنوردی است این است که کوهنوردی به لحاظ مشخصه¬های خاص آن و نوع کوه رفتن با ورزش های دیگر فرق می کند. جداسازی در این ورزش عملن معنا ندارد در بسیاری از موارد کاملا به ضرر هم هست خصوصا در بخش های عمومی کوهپیمایی بسیاری از خانواده ها با هم به کوه می آیند معنا ندارد که شما در یک روز تعطیل که اعضای خانواده می خواهند با هم در طبیعت اوقات خوشی را سپری کنند آن¬ها را از یکدیگر جدا کنید و عملن باعث می شود که لذتی کاملن منطبق بر تمامی موازین اخلاقی که برای همه شناخته شده است از آن ها گرفته شود. چنین چیزی به نظر نمی رسد که اصلن درست باشد. و کسی هم چنین چیزی را قبول ندارد. به خاطر انتقادی که به این قضیه داشتیم با هیات کوهنوردی در همان زمان صحبت کردیم . هیات کوهنوردی آن طور که به ما عنوان می¬کند خودش هم با این قضیه مخالف است ولی انتقاد بیشتر ما در این قسمت بود که متاسفانه در مواجهه با چنین قضیه ای و رفع آن عملکردی را که باید از خودش نشان دهد عملن نشان نداده است. ما نظر خودمان را به صراحت گفتیم و اینکه می خواهیم قضیه را پیش ببریم چه هیات کوهنوردی همراه بشود چه نشود، ما به هر حال به مراجع دیگر مراجعه خواهیم کرد و حرفهایمان را خواهیم زد.  خیلی به صورت مسالمت آمیز آنچه را که فکر می کنیم لازم است بگوییم و درخواست بکنیم و حق مان است که از آن استفاده بکنیم درخواست خواهیم کرد. حالا خوشبختانه در آن مقطع خود هیات با ما به آن جایی که می خواستیم برویم همراه شد. با مدیر کل تربیت بدنی همراه هیات کوهنوردی جلسه داشتیم و در آن جا قول داده شد که در این قضیه از طریق شورای تامین استان و سایر موارد پیگیری شود. خوشبختانه بعد از مدتی آن قضیه به طور کلی حل شد.  تلاشمان دقیقا این است که هرجایی که هیات کوهنوردی برای رفع مشکلات کوهنوردی به کمک نیاز دارد کمکش کنیم. و هر جا که عمل نمی کند ما هستیم تا به هیات کوهنوردی صراحتا بگوییم که چه می خواهیم ، چه نیاز داریم ،  و هیات کوهنوردی چه کاری لازم است انجام دهد.  مسلما در تک تک این موارد هر کمکی که لازم باشد کانون دریغ نخواهد کرد . در راستای اهداف جامعه کوهنوردی، اهداف مشروع و انسانی اش که به هر حال لازم است که به سوی آن ها به پیش رویم  و هیچ وقت از آن چیزی که می خواهیم کوتاه نخواهیم آمد. ما در انتخابات گذشته اگر به یاد داشته باشید ، در دور قبل در انتخاب رییس هیات مشکلات زیادی وجود داشت. در جلساتی که خود رییس هیات سابق هم حضور داشت صراحتا تمام مشکلات را برایشان توضیح دادیم .  و به ایشان گفتیم که ما به این نحوه ی انتخاب اعتراض داریم علیرغم این که اینجا نشستیم و با هم حرف می زنیم اما اعتراضمان به قوت خود باقی است. ما به هر حال آن چیزی را که فکر می کنیم لازم است گفته شود می گوییم.

۱۰- حالا در حسن ختام  اگر خودتان صحبت خاصی دارید-  کسی که کوهنوردان به عنوان سخنگوی کانون قبولتان دارند- فکر می کنید چه عناصری می تواند کمک بکند به این که شاهد پیشرفت ورزش کوهنوردی در استان باشیم و از طرف دیگر تعامل بین کانون و کوهنوردان به چه شکل باشد که به این پیشرفت کمک کند.
– من آرزوم این است که کانون کوهنوردان از نظر رشد کمی که قبلن گفتم که تعداد گروه هایی که در کانون با همدیگر هستند ، بحث می کنند و به نتایج مشترک می رسند آن قدر زیاد باشد که اکثریت قابل ملاحظه ای از جامعه کوهنوردی داخل گیلان را در بربگیرد. فکر می کنم در این شرایط زمینه لازم برای پیشرفت کوهنوردی گیلان در همه زمینه ها خیلی راحت تر فراهم می شود. هر وقت که چنین پتانسیلی  یکجا جمع شود چه از نظر نیروی انسانی  چه از نظر سخت افزاری یعنی ابزار وسایل و امکانات و قدرت مالی توان اجرای کارهای بزرگ تر فراهم می شود . همین طور ما می توانیم هیات کوهنوردی چنانچه تمایل داشته باشد برای پیشبرد اهداف کوهنوردی کمک های شایانی بکنیم. مسلما وقتی که یک نیروی متمرکز وجود دارد قدرت خود را خیلی راحت تر می تواند در عرصه های مختلف بکار بگیرد تا این به صورت پراکنده در جاهای مختلف وجود داشته باشد. من فکر می کنم این همگرایی به  همه ما کمک خواهد کرد. با دوستان که صحبت کردیم همین قضیه را به بحث گذاشتیم و سعی کردیم این را بین تمام دوستان برجسته تر عنوان کنیم. سوای تمام این داستان ها ببینید در حال حاضر کانون حدود پنج سال و اندی است که شروع به فعالیت کرده ، نزدیک به دو سال و نیم از رسمی شدنش می گذرد معمولا این عادت وجود ندارد که کاری جمعی را در این حد گسترده بتوان به مدت طولانی ادامه داد و کنار هم تجربه اندوخت، در عرصه های مختلف جامعه عرض می کنم. ما نیاز به تمرین کار جمعی داریم. کانون در حال حاضر از نظر من موفق است به خاطر این که هنوز که هنوز است این گروه ها دور هم جمع می شوند، با هم تصمیم می گیرند و با همدیگر عمل می کنند. و سعی می کنند به آن قولی که به هم داده اند در زمینه کار جمعی وفادار بمانند. این خودش یک جور پیروزی است چون …

۱۱- ببخشید فکر نمی کنید اگر نظریه ای همگام با عمل پیش نرود به مرور زمان کار جمعی افول کند؟ چون این عملکرد است که دیده می شود عملکرد باعث می شود که افق دید روشنی در آینده انتظار داشته باشیم.
-همینطوراست. بله اما من فکر می کنم تنها این هم نیست.  عملکرد کار جمعی را تقویت می کند ولی ما از ابتدا نیاز داریم به این که یک مقدار این کار جمعی را در کنار هم تمرین بکنیم. به این باور برسیم که می توانیم کار جمعی طولانی مدت را به پیش ببریم بعد با قدم های محکم تری به پیش رویم. من فکر می کنم در حال حاضر در طول این مدت کانون ثابت کرده که می تواند علیرغم تمامی مشکلات همچنان باقی بماند و مشکلات را پشت سر بگذارد. این که در آینده ما بتوانیم به اهدافی که تعریف می کنیم برسیم این است که بتوانیم در زمینه های مختلف کارمان را گسترش دهیم. این که بتوانیم در زمینه کار کوهنوردی برای کوهنوردی استان و حتی فراتر از استان واقعا بازخورد عملی داشته باشیم ، برمی گردد به تلاش همه ما و این محقق نمی شود مگر این که مشارکت عملی بیشتری وجود داشته باشد.  ما برای انجام تک تک هدفهایی که الآن مد نظر داریم در وحله اول نیاز به نیروی انسانی داریم. این به مشارکت بیشتری چه در افراد داخل گروه های عضو کانون و چه دوستان هم فکر ما در بیرون کانون را می طلبد. ما بدون این ها نمی توانیم کاری انجام دهیم. فرض بکنید الآن تصمیم گرفته شود که حرکت جدی کوهنوردی ، یک حرکت شاخص کوهنوردی انجام شود، بدون این که گروه ها نفراتشان حضور پیدا کنند و بدون این که وقت گذاشته شود و تلاش جمعی در این زمینه صورت بگیرد عملا این کار امکان پذیر نیست. ما راهی نداریم جز این که تلاش جمعی در این زمینه را بیشتر کنیم. من در این راستا واقعا از دوستانی که داخل کانون هستند می خواهم که بیشتر از آن چیزی که تا الآن کمک شده دست به دست همدیگر دهیم که بتوانیم کانون را جلو ببریم و از دوستان بیرون کانون نیز  می خواهم که به این قضیه نگاه کنند که با دور هم جمع شدن توان عملی همه ما بیشتر خواهد بود . کانون یک نفر نیست کانون یک جمع مشخص  و معدود نیست کانون می تواند خیلی بزرگ تر از همه این ها باشد کانون می تواند تمام کوهنوردی گیلان را در بر بگیرد.

با تشکر وسپاس از اینکه وقت و انرژی گذاشتید و در این مصاحبه شرکت کردید. ما نیز صمیمانه برای همه ی کوهنوردان خصوصن کوهنوردان کانون پیشرفت و سربلندی آرزو می کنیم.

همچنین ببینید

صعود می‌کنم تا دختران نپالی درس بخوانند!

 «سارا صفری»، دانشجوی زبده ایرانی ساکن امریکا که پس از فارغ‌التحصیلی در رشته‌ مهندسی برق …

۳ دیدگاه

  1. ممنون از تذکر شما…

  2. نسرین اسرافیلیان

    با سلام و خسته نباشید.
    نکته اول:سوال داشتم در مورد ثبت دیدگاه ها در سایت گروه. آیا هر نظری که ابراز می شود باید در سایت قید گردد؟ آیا مدیریت سایت هیچ نقشی در انتخاب و ثبت آن ها ندارد؟ دو نظر قبلی که به نوعی هر دو تبلیغی است و هیچ ربطی به مصاحبه یا هر نوشته یا نظر دیگری در سایت ندارد چه جایگاهی می تواند در پیشبرد یک گروه کوهنوردی داشته باشد؟ گمان نمی کنم سایت تیلار جای ترویج کالا( در نظر اول قید نشده از طرف چه گروهی و به چه منظور- بیشتر انگار که یک سفر تفریحی تبلیغ می شود.تازه اگر هم کوهنوردی باشد هم جایش اینجا نیست.) یا نشر عقاید فردی دیگران باشد. از مدیریت محترم سایت خواهشمندم با وسواس و دقت بیشتری دیدگاه ها را انتخاب و در سایت درج نماید.
    نکته ی دوم : این که مطالب و موضوعات مختلفی روزانه در سایت درج می شود نشان دهنده ی توجه و صرف وقت و انرژی زیادی است که در این خصوص صرف می شود اما مطالب قبلی خودبخود از صفحه ی اول حذف می گردد و به دید نمی آید. خوب است که همه این فرصت را داشته باشند که تازه های سایت را ببینند. یا شاید بتوان در گوشه ای از صفحه اول لیست موضوعات تازه را در جدولی درج نمود.
    بهرحال آن چه مبرهن و واضح به چشم می آید فعالیت روز امد سایت است تو گویی در سال ۹۳ سایت جانی دوباره گرفته.
    در آخر صمیمانه از زحمات بی دریغ و بی شایبه شما تشکر می کنم.
    نسرین

  3. هر روزمان را با امید تازه ای شروع کنیم؛
    خاطرات بد را از ذهن دور کنیم؛
    و به امید فردایی بهتر ایمان داشته باشیم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *