خانه / پیش نویس شش ماهه ی دوم سال ۹۰

همچنین ببینید

گزارش صعود به قله علم کوه

گزارش صعود به علم کوه گروه بعد از سپری کردن دو سال سخت کرونا با …

۸ دیدگاه

  1. فلزیاب ایمیجر 25 هزار

    خیلی خوب بود

  2. فلزیاب دیسکاور 25000

    عالی بود ممنون

  3. سپاس فروان بابت سایت عالیتون

  4. عالی بود ممنون از سایت خوبتون

  5. درود؛
    برنامه‌ی مفید و ارزنده‌ای بود. با فاکتور از یه سری مسائل بنده کاملاً راضی بودم. آرزوی توفیق روزافزون برای کل گروه رو دارم و همچنین خوشحال می‌شم اگه باز افتخار این رو داشته باشم شرکت کنم …

    شاد باشید @};-

  6. مسعود سلیم پور

    با عرض سلام و ارادت خدمت اعضای محترم هیات مسئولین گروه کوهنوردی تیلار رشت !

    تهیه و تدوین نهایی پیش نویس گروه ، با آن مشخصات بارز و برجسته ای که در نیمه دوم سال جاری برایش تعریف شده است ، حکایت از یک جهش و ارتقاء در کیفیت و عناوین صعودهایی در مقایسه با تاریخ فعالیت گروه در ۱۳ سال گذشته دارد .
    البته این به معنای تفاوت و تغییر دیدگاه آنچنانی بین عوامل اجرایی و دست اندرکاران گروه با سالهای گذشته نیست . چرا که کوهنوردی به مانند همه پدیده های جاری و زنده از یک رشد نسبی در طول حیات خود پیروی می کند و اگر این اتفاق نیافتد ، باید به زندگی تکامل گونه و درحال رشد وی ، شک نمود و چرایی آن را مورد تحقیق و بررسی قرار داد .
    بنابر این اگر گروه ما در زمستان سال ۹۰ عزم خود را برای صعود به بام ایران ، دماوند عزیز جزم نموده ، بی شک این عزم و اراده بر بستری از فعالیت سالهای گذشته گروه قراردارد . یعنی اگر به عنوان نمونه ، گروه در زمستانهای ۸۵ و ۸۷ قدم به منطقه علم کوه نمی گذاشت و به کسب تجاربی از صعودهای موفقش در صعود به قله کرماکوه در سالهای مذکور ، دست نمی یافت ، بعید بود که امروز کمیته فنی و هیات مسوولین تصمیم به صعود دماوند در زمستان بگیرند . این یعنی رشد طبیعی و البته علمی یک پدیده .
    پر واضح است که اجرای صعودهای کوهنوردی ، تنها منحصر و بستگی به برنامه ریزی و ارایه یک تقویم (فاکتور تئوری) نداشته و ضمانت اجرایی آن در مرحله ای مهم که همانا فاکتور عملی قضیه می باشد ، نهفته است .
    یعنی برای نیل به اهداف یک صعود ، تنها به دور هم نشستن و صرفن بحث و بررسی نمودن برای آن صعود نیست ، بلکه باید همه عناصر تشکیل دهنده یک گروه ، که همانا اعضاء و دست اندرکاران آن را شامل می شود ، در حد توان خود به جهت رسیدن و تحقق به اهداف آن، کمک و همیاری نمایند و دراین میان تحقق حداکثری اجرای یک تقویم ، منوط به کار و کوشش فراوان از طرف همه کمیته های متشکل و بخصوص کمیته فنی دارد. تمایز اندک این کمیته به نسبت سایر کمیته ها در این مقوله به این دلیل است که بر اساس اساسنامه ، وظیفه تهیه پیش نویس و دفاع از آن به عهده وی می باشد . البته این مسئله ذره ای از وظایف و بار مسئولیتی دبیر، بازرس و دیگر عناصر نمی کاهد .
    همه موارد طرح شده در بالا ، تازه یکی از ارکان اصلی تحقق اهداف یک گروه کوهنوردی در مقوله صعودهاست که آن هم رسیدن به ” انطباق هدف با توانایی” است که به نظر من گروه کوهنوردی تیلار رشت ، بر اساس عملکردش در سالهای مختلف ، نسبتن موفق بوده است .
    نیل به موفقیت در برنامه های کوه ، به مسایل و ارکان دیگری هم بستگی دارد از قبیل : “تجهیزات” و قدری هم “شانس دربحث آب وهوا ” و البته مواردی دیگر .
    فکرش را بکنید اگر “مالوری” و همنوردش “ایروین” در سال ۱۹۲۴ دارای تجهیزات کامل و خوبی بودند، (با توجه به رشد فناوری و ساخت وسایل تا آن زمان) آیا دچار آن حادثه در چند صد متر باقی مانده به قله اورست می شدند وجان شان را از دست می دادند ؟
    و یا اگر شرایط هوایی در روز صعود (البته هنگام بازگشت از قله) برای آن تیم های مدرن و افراد بسیار با تجربه صعود بزرگ اورست در ۱۹۹۶ ، مساعد بود ، آن اتفاق پیش می آمد و منجر به ازدست رفتن کوهنوردان بزرگی از قبیل ” آناتولی بوکریف” می شد ؟
    به هرصورت، من اطمینان دارم هیات مسئولین گروه تیلار با علم به همه موارد مهم و حیاتی در امر کوهنوردی ، اقدام به تدوین نهایی پیش نویس نیمه دوم سال ۹۰ نموده اند . پیش نویسی که ضمانت اجرایی آن تاحد زیادی منوط به عملکرد گروه در نیمه اول این سال و بر بستری از کسب تجربه در سالهای قبل و صد البته به کوشش فراوان دست اندرکارانش درتحقق آن ، نهفته است .

    حال با توجه به ارایه موضوعات مذکور ، به اعلام نظر خود در مورد برنامه های پیش نویس نیمه دوم سال ۹۰ گروه می پردازم :

    ۱- برنامه دو روزه کامل (۵ صبح) به پشته کوه که ظاهرن از منطقه بالای سالانسر(کلبه درویش) می خواهد اجراء شود ، یعنی تنها ۸۰۰ تا ۹۰۰ متر ارتفاع گرفتن و صعود، با توجه به ارتفاع پشته کوه ، به نظر می رسد جای بحث زیادی داشته باشد، خواهشم از مسئولین گروه این است که معیارهای تعریف شده در تیلار و اساسن کوهنوردی را برای یک صعود، حتمن در برنامه ریزی پشته کوه (صعودهای کانون) در نظر بگیریم .
    ۲- انتخاب مسئول امداد یک گروه ، بعنوان جلودار در یک برنامه دو روزه و مهم ، به نظرتان یک مقدار غیر عادی نیست ؟
    مسئولی که باید حواسش به همه کوهنوردان در طول دو روز صعود و فرود در ارتباط با مسایل امدادی باشد ، ملزم به حرکت درجلوی صف در همه آن برنامه است !!؟؟
    ۳- انتخاب برنامه عمومی “شول” در منطقه دارستان و ضلع شرقی قله نارنجکل ، با توجه به انحراف مسیر گروه در سال گذشته در همین منطقه ، نیاز به شناسایی دقیق با معیارهای یک برنامه عمومی دارد . آیا به قول انگلیسی ها OK را مسئول محترم فنی گروه برای شناسایی آن تا زمان اجرای اصلی برنامه ، داده اند ؟
    ۴- به نظر میرسد کلمه “صعود” در ابتدای کلمه شبانه در برنامه شاه معلم و حرف ” ه ” در کلمه “کاه کوه” در ردیف همین برنامه ، سهون جا افتاده باشد .
    ۵- کوه زیبای ” کاه کوه” که خود روایت و داستان جالبی دارد، در محدوه شهرستان لاهیجان، دهستان “توتکی” قرار دارد . که با توجه به نزدیکی آن با شهر سیاهکل معمولن منطقه صعود را لاهیجان یا سیاهکل معرفی می نمایند .
    ۶- انتخاب من به عنوان راهنمای گروه در برنامه “توچال” ، علاوه برتشکر و قدردانی که در این مورد بایدازهیات مسئولین داشته باشم ، به نظرم بهتر است از یک عضو گروه و بخصوص جوان، در این صعود مهم استفاده شود .
    گزینه هایی به مانند : آقایان ملکی و قامتی میتوانند کمک خوبی برای گروه در این برنامه برای راهنمایی باشند .

    ۷- با توجه به سابقه نه چندان خوب گروه در اجرای برنامه هایی که عوامل اجرایی آن صرفن کمیته فنی معرفی شده است و در این گونه موارد ، حکایت از عدم پیگیری لازم و کافی از طرف یک کمیته برای نیل به آن هدف و همچنین عدم رغبت لازم از طرف اعضاء و همنوردان در شرکت واجرای چنین صعودهایی (آن هم صعود به دماوند در زمستان) دارد ، بهتر است از ابتدا عوامل اجرایی صعود برجسته گروه در نیمه دوم سال یعنی دماوند ،‌مشخص گردند تا همه در حدتوان خود به اجرای موفق این برنامه کمک نموده و در آن سهیم باشند .
    از آنجایی که گذاشتن عنوان یک برنامه در تقویم ورزشی تا حد بسیار بالایی به معنای اجرای آن با معیارهای گروه هست و مطمئنم درج آن صعود صرفن در نظر گرفتنش برای تنها اندک نفراتی نیست ، چرا که اساسن تیلار به این گونه صعودها در طول حیاتش نقد داشت و هیچگاه وارد آن عرصه نگردید . بنا براین اگر اکنون ، به این باور نرسیدیم که گروه کوهنوردی تیلار رشت ، می تواند با اصولی که تاکنون با آن به کوه رفته است ، قدم به قله دماوند در زمستان ۹۰ گذارد ، بهتر است عطای این صعود را به لقایش در سال ۹۰ ببخشیم و آن را به زمان دیگری موکول نماییم .
    ۸- به نظرم آقای راحلی ، بارها و بارها امتحانش را در اجرای سرپرستی برنامه های عمومی، به خوبی پس داده است . بنابر این بهتر است اجرای سرپرستی برنامه عمومی آلش دشت که می تواند تمرینی برای تحمل حواشی زیاد یک صعود باشد که آن نیز خواهد توانست بستری برای آمادگی یک فرد در سرپرستی صعودهای بزرگ آینده اش باشد . به یک عضو جوان با آتیه و البته توانا داده شود . دراین میان پشنهادم تعویض سرپرستی برنامه های سردگاه و آلش دشت است .
    البته بهتر است با سعید در مورد حضور دخترکوچولویش در آن روز، صحبت شود.

    در پایان ، اعتقاد دارم پیش نویس نیمه دوم سال ۹۰ ، یکی از بهترین و بقولی فنی ترین برنامه ها در تاریخ فعالیت گروه محسوب میگردد که حتی حذف و یا تغییر احتمالی بعضی از صعودها ، نمی تواند از ارزش و اعتبار کلی آن بکاهد .

    با آرزوی سلامتی و شادکامی – مسعود سلیم پور

  7. سلام این برنامه ای پیش نویسی که گذاشتین فقط یکی عمومی داره لطفا تعداد برنامه عمومی رو زیاد کنین که کسایی که نمی تونن در برنامه های تخصیصی شرکت کنند و دوست دارن با این گروه بیان بتونن حداقل د ربرنامه عمومی شرکت کنن.مرسی

  8. محسن هاشم سمیعی (سپنتا)

    با دیدن تیم های اجرایی در برنامه ها مشخصه که گروه تیلار گام برداشته به سوی آینده و داره جلوه تازه ای به تیلار میده که نشان از جوان شدن و پا نهادن به مرحله ای پر انرژی و حساس که تقریبا آینده رو رقم میزنه و امتحانیه که میشه توان نسل جوان گروه رو تو اون سنجید .
    با تشکر و درود به گروه تیلار
    آرزوی موفقیت برای گروه دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *